پارکهاي علم و فناوري استانها توانستهاند از ظرفيتهاي استان خود بهره ببرند و استعدادهاي برتر را به خودباوري برسانند. با قوت گرفتن اين پارکها، اين تفکر که براي پيشرفت در زمينههاي مختلف لازم است عازم پايتخت شد، به مرور رنگ ميبازد و هر استاني ميتواند با تکيه بر تواناييها و افراد مستعد خود، مسير ترقي را پلهپله طي کند. با اين حال، دکتر فريد مرّ، رئيس پارک علم و فناوري استان فارس معتقد است اين پارکها به سيستم نظارت و ارزشيابي نياز دارند. او چالشهاي خرد و کلان بسياري پيش روي شرکتهاي دانشبنيان ميبيند. گفتوگوي دانشبنيان با وي پيش روي شماست.
چند شرکت در پارک علم و فناوري استان فارس مستقر هستند؟
حدود 140، 150 شرکت در اين پارک مستقرند. ما در اصل سه مرکز رشد داريم؛ مرکز رشد کشاورزي و فراوردههاي کشاورزي، مرکز رشد نفت و گاز و مرکز رشد جامع که بقيه رشتهها در آن مستقر هستند. البته به دنبال گرفتن مجوز براي مرکز رشد آيسيتي نيز هستيم که به زودي دريافت خواهد شد.
چه تعداد از اين شرکتها وارد مرحله تجاريسازي شدهاند؟
براي پاسخ دادن به اين سوال ابتدا بايد اشاره کنم که شرکتهاي دانشبنيان حاضر در پارک علم و فناوري شيراز سه نوع هستند. يکي شرکتهاي نوپا هستند که در مرحله توليد محصول قرار دارند و به آنها شرکت دانشبنيان توليدي ميگوييم. ديگري شرکتهايي هستند که توليد خود را به فاز صنعتي بردهاند و به آنها شرکت دانشبنيان صنعتي گفته ميشود و در نهايت شرکتهايي هستند که توانستهاند بيشتر رشد کنند و وارد مرحله صادرات شوند که آنها را شرکتهاي پارکي ميناميم. در مجموع 40 شرکت پارکي داريم که بايد به آنها کمک شود تا محصولاتشان قابل رقابت با جاهاي ديگر باشد. البته دوران پسابرجام فرصتها و در عين حال چالشهايي را براي اين شرکتها به وجود آورده است.
چه چالشي؟
يقينا اگر از کشورهاي توسعهيافته، بدون حساب دقيق، کالاي مرغوب با قيمت مناسب وارد شود، شرکتهاي داخلي چون توان رقابت با آنها را ندارند، به مشکل بر خواهند خورد.
نکتهاي که دکتر ستاري در بازديد از پارکهاي علم و فناوري استانهاي مختلف همواره بر آن تاکيد ميکنند، اين است که شرکتها از ظرفيتهاي موجود براي حل مشکلات استان استفاده کنند. ظرفيتها و نيازهاي استان فارس چه چيزهايي است و شما چقدر در استفاده از اين ظرفيتها و رفع اين نيازها موفق بودهايد؟
بسياري از مشکلاتي که در استانها وجود دارند، مشترکند و فقط خاص يک استان نيستند. مثلا کل کشور در زمينه هايتک ضعف دارد. بنابراين اگر هر استاني سعي کند در اين زمينه خود را ارتقا دهد، در مجموع براي کل کشور مفيد خواهد بود.
ما سعي کردهايم روي نقاط قوت استان فارس کار کنيم. مثلا اين استان داراي منابع معدني و صنايع خاص است. ما در زمينه منابع معدني غيرفلزي نقاط قوت زيادي داريم؛ از سنگ ساختماني گرفته تا خاک چيني و... از طرف ديگر، استان فارس در زمينه الکترونيک يکي از قطبهاي کشور است.
چيزي که ما را از نقاط قوت و ضعف استان آگاه ميکند، برنامه آمايش سرزمين است که در هر استان انجام شده. در اصل خوراند اوليه برنامه راهبردي 5 سالهاي که تدوين کرديم، همين برنامه آمايش بود. در اين برنامه ظرفيتهاي مختلف استان برآورد شده است. مثلا استان فارس ميتواند قطب گردشگري باشد و در اين زمينه بسيار جاي توسعه دارد اما روي اين وجهش خيلي کم کار شده است. در حوزه گردشگري چند شرکت داريم ولي انگشتشمار هستند و بايد بيشتر شوند.
شما با تعداد زيادي از شرکتهاي دانشبنيان سر و کار داريد. در حال حاضر چه چالشهايي پيش روي اين شرکتها و پارکهاي علم و فناوري قرار دارد؟
چالشها به دو دسته کلان و خرد تقسيم ميشوند. حل چالشهاي کلان مسلما از عهده ما خارج است چون به سياستگذاريهاي کلان نياز دارد. يکي از اين چالشها، همسو نبودن سياستهاي صنعتي و تجاري ماست. فرض کنيد که يک شرکت دانشبنيان با مشقت بسيار محصولي را به توليد انبوه ميرساند. همزمان با آن، يک تاجر مشابه همان محصول را از چين يا کره با تعرفه بسيار پايين وارد ميکند و اينگونه تمام زحمت شرکتي که پس از چند سال توانسته است به مرحله توليد صنعتي برسد، به باد ميرود. متاسفانه ما ايرانيها عموما کالاي خارجي را به محصول داخلي ترجيح ميدهيم. تعيين تعرفه واردات براي محصولات صنعتي هم يک مساله کلان است.
در شرکتهاي دانشبنيان اصليترين مرحله، تجاريسازي است. اتفاقا اين مرحله با چالشهاي فراوان همراه است. اصليترين مشکل اين است که ما چيزي به عنوان سرمايهگذاري خطرپذير نداريم يا خيلي کم داريم. سرمايهگذارهاي ما ريسک را نميپذيرند و ترجيح ميدهند جايي سرمايهگذاري کنند که صد درصد به سود برسند. اين افراد حاضر نيستند وارد کاري شوند که ميتواند سودهاي کلاني را نصيب آنها کند اما ريسک بيشتري دارد. به سرمايهگذارهاي خطرپذير، سرمايهگذار VC گفته ميشود. در کشورهاي پيشرفته چنانچه اختراعي تازه به منصه ظهور برسد، سرمايهگذارها به تحليل موقعيت ميپردازند و سپس وارد عرصه کار ميشوند.
از طرف ديگر، اين شرکتها گاهي براي محصولاتشان به تبليغ نياز دارند ولي با بودجه اندکي که در اختيارشان است، به هيچ وجه نميتوانند براي اين کار پولي خرج کنند.
مشکل ديگري که در حوزه تجاريسازي وجود دارد، اين است که براي صادرات محصولاتمان که واقعا هم قابل رقابت با محصولات خارجي هستند، به گرفتن استانداردهاي بينالمللي نياز داريم چون براي صادرات، استانداردهاي داخلي اعتبار ندارند ولي بسترهاي لازم براي گرفتن اين استانداردها مهيا نيست. بنابراين اگر ميخواهيم از قلمرو ملي خارج شويم و در سطح جهان هم حرفي براي گفتن داشته باشيم، لازم است بسترهاي زيادي فراهم شود که از جمله آنها گرفتن استانداردهاي جهاني است.
مسئولان پارکهاي علم و فناوري چطور ميتوانند به بهبود شرايط کمک کنند؟
اگر مسئولان پارکها وظيفهشان را جدي بگيرند و برنامه راهبردي بلندمدت داشته باشند، ميتوانند مسير مناسبي را طي کنند. به علاوه، بايد شاخصي وجود داشته باشد که بر اساس آن، کار ما ارزيابي شود تا اگر مفيد نيستيم، ديگر در اين سمت نباشيم. بنابراين، نياز به يک سيستم ارزيابي و نظارت هم احساس ميشود.
منبع: مجله دانش بنیان
ارسال به دوستان